گروه وبلاگ نویسان رها

"""!* نویسندگانی متنوع با موضوعاتی متنوع """!*

گروه وبلاگ نویسان رها

"""!* نویسندگانی متنوع با موضوعاتی متنوع """!*





التماس دعا

عکس هایی از شاهزاده خانم های قاجار






لطفا برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطالب بروید

ادامه مطلب ...

دکتر شریعتی

دکتر شریعتی :

اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ،

خوب به آن حمله نکنید ،

بد از آن دفاع کنید.



حیوانات عجیب الخلقه کمیاب

لاک پشت ماتا ماتا

این لاک پشت ابتدا در داخل شهر در کنار رودخانه ها و نهرهایی که دارای آب تازه با جریان ملایم هستند دیده شده است. بدن غول پیکر همراه با لاک نرم این حیوان می‌تواند در طول به رشد 6 فوت (حدود 2 متر) و در وزن به بیشتر از 100 پوند (حدود 50 کیلوگرم) برسد.



ماتاماتا در کنار نهرهایی با آبهای تیره و آرام، برکه های راکد، مرداب ها، باتلاق ها در قسمتهای شمالی بولیوی، شرق پرو، اکوادور، شرق کلمبیا، ونزوئلا، گینه، و بخشهای شمالی و مرکزی برزیل زندگی می‌کند. ماتاماتا از انواع حیوانات آبزی به شمار می‌آید، اما ترجیح می‌دهد در آبهای کم عمق زندگی کند تا راحت بتواند برای نفس کشیدن به سطح آب بیاید.


بز کوهی سایگا

سایگا توسط IUCN جزو حیوانات در حال انقراض طبقه بندی شد. امروزه تخمین زده می‌شود که مجموعاً 50.000 سایگا وجود داشته باشند، که در کالمیکیا، سه منطقه در قزاقستان و در دو منطقه قرنطینه شده در مغولستان زندگی می‌کنند.


جانور حشره خوار الفانت

آنها به طور وسیعی در بخشهای جنوبی آفریقا گسترده اند و اگرچه در محلهای عمومی و اجتماعی زندگی نمی کنند، ولی قادر به زندگی کردن در انواع زیستگاه های طبیعی از بیابان نامیب گرفته تا مکانهای صخره ای جنوب آفریقا و جنگل های انبوه هستند.


موش کور با بینی ستاره ای شکل

موش کور بینی ستاره ای در مناطق مرطوب نواحی پست زندگی می‌کند. از جانوران بدون مهره کوچک، حشره های آبزی، کرمها وحلزونها تغذیه می‌کند. او شناگر ماهری است و می‌تواند در قسمتهای پایینی نهرها و دریاچه ها برای یافتن غذا به جستجو بپردازد. مثل بقیه موش کورها می‌تواند تونلهای کم عمقی حفر کند؛ اغلب راه خروج این تونلها از زیر آب می‌باشد. شاخکهای حساس بینی تقریباً با یکصد هزار شاخک ریز پوشیده شده است که به غریبه ها صدمه می‌زند و با نام اندامهای Eimer شناخته می‌شوند.


موش گوش دراز
این "میکی موس بیابانی" جانوری جونده شبیه موش است، دم دراز، پاهای عقبی بلند برای پریدن و به خصوص گوش خیلی درازی دارد. این موش در بیابانهای چین و مغولستان یافت شده است. این حیوان در لیست قرمز IUCN در گروه حیوانات در حال انقراض طبقه بندی شده است.

 


گنجشک و خدا

روزها می گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت ،


فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر


بار به فرشتگان این گونه می‌گفت :


" می‌آید، من تنها گوشی هستم


که غصه‌هایش را می شنود


و یگانه قلبی‌ام که دردهایش را


در خود نگه می‌دارد "


و سر انجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست


فرشتگان چشم به لبهایش دوختند ،


گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود

با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست


گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم ،


آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی کسی‌ام


تو همان را هم از من گرفتی .


این توفان بی موقع چه بود ؟ چه می‌خواستی ؟


لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟


و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست .


سکوتی در عرش طنین انداز شد .


فرشتگان همه سر به زیر انداختند


خدا گفت : ماری در راه لانه ات بود ،خواب بودی .


باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند


آنگاه تو از کمین مار پر گشودی .


گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود .


خدا گفت : و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم


از تو دور کردم


و تو ندانسته به دشمنی‌ام بر خاستی


اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود


ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت و


های های گریه‌هایش


ملکوت خدا را پر کرد ....


آدمها چه راحت با جابجایی یک نقطه

از

            خدا

                    جدا

میشوند

همسایه

زندگی چون گل سرخ است...

پر از عطر...

پر از خار...

پر از برگ لطیف...

 یادمان باشد اگر گل چیدیم...

عطر و برگ و گل و خار همه همسایه

دیوار به دیوار هم اند

پیغام گیر تلفن منزل شاعران نامدار !

در منزل حافظ :رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!

در منزل سعدی:از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم

در منزل فردوسی :نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب

در منزل خیام:این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!

در منزل مولانا :بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود.. هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم.. جان تو را قربان شوم!

در منزل بابا طاهر:تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !

در منزل منوچهری :از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!

در منزل نیما :چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش

در منزل شاملو :بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمیت
آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویم
تانگاه که توانستن سرودی است

در منزل سایه :ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان

در منزل فروغ :نیستم... نیستم... اما می آیم... می آیم... می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم .. می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد...

تقدیم با عشق

                     

**/مرگ/**

تنها درختان سقف دار چشمانم را پریشان یافتند در روشنایی نمی دیدم، نمی دیدم هیچ را. کارم شروع میشود مثل همیشه. سوار ماشین میشوم و لاشه های متعفن را در گورستان داخل ماشین دفن میکنم. چه کسی در این محیط نمور دوام میآورد جز من؟

وقتی داخل ما شین میشوم باد سرد و عجیبی از فضای گورستان به سمتم یورش میآورد طوری که در تمام وجودم ریشه میکند.

و همراهش فریاد جسدها ی مفلوک را میشنوم. نمی دانم شاید هم ناشی از توهمات بی سر و ته خودم باشد.

گورستان سرد و تاریک است. شب با شب گفتنی است. شاید شب خودم باشم.

نگاهم فقط به آخرین دسته ی لاشه های پلاسیدست که جمعشان کنم و کار امروز به پایان میرسد. کاش میشد تازه تولد یافته ها را هم در یک گورستان دیگر ریخت. شاید با اسمی دیگر مثل زندگی.

گورستان متحرک بهتر از گورستان ساکن است. مرده ها زنده بودنشان را از یاد میبرند و به تحرک عادت میکنند. اما عادت.

عادت چیز خوبی نیست حداقل برای مرده ها.

روی سطح آب مثل صلیب چوبی کهنه ای شناورم و چشم درچشم آسمان که آبی آبی است.

تمامی ندارد.انتظار.

انتظار مرگ. کافی است توفان بپا شود یا موجی بزرگ بیاید. روز تمام شود. صدای پای مرگ میآید

کاش گورستان متحرک همراهم میماند و درآب فرو نمی رفت. انرژیهایم را پس میگرفتم. انتظار مرگ با خود مرگ چه فرقی دارد. صلیب بودن را دوست ندارم.خودم موج و توفان میشوم و انتهای روزم خواهم شد.فرو میروم آهسته آهسته و دختران سیاه پوشی را میبینم که با موهای پریشان و شبح وار از ساحلی دور به سمت آب میآیند. ودر آب فرو میروند و ناپدید میشوند. در زیر آب گورستان دیگریست و من میروم تا جزیی از این گورستان عجیب شوم که آب درونش جریان دارد.

تولد دوباره

اولش همه شکل هم هستیم کوچولو و کچل...

حتی صداهامون هم شبیه به همدیگه است

با اولین گریه بازی شروع میشه...

هی بزرگ می شیم. بزرگ و بزرگتر.

اونقدر بزرگ که یادمون میره یه روز کوچولو بودیم.

دیگه هیچ چیزیمون شبیه به هم نیست.

حتی صداهامون

گاهی با هم می خندیم، گاهی به هم !

 اینجا دیگه بازی به نیمه رسیده:

واسه بردن بازی روی نیمه ی دوم نمی شه خیلی حساب کرد...

گاهی باید برای بردن بازی بین دو نیمه دوباره متولد شد

سکوت آیینه ها

  آه می دانم 

  سکوت آیینه ها 

  همیشه 

  جواب تمام سؤالهای بی جواب ِ 

  بغض و باران است ... 

  " یغما گلرویی " 

من و تو

* چهرۀ گل باغ و صحرا را گلستان می کند/ دیدن مهدی هزاران درد درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی آید بهار/ من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند

* هرگز بدون نام تو نبوده ام/ یا برده ام نام تو یا شنوده ام

* اگر یار مرا دیدی به غربت/ بگو ای باوفا، ای بامروت
گریبانم ز هجرت چاک، چاک است/ نخواهم دوخت تا روز قیامت

* عشق تو داده به من منصب خدمتکاری

* دل من اگر شکسته است/ به فدای چشم مستت
سر خم مس سلامت/ شکند اگر سبویی

* ألا که راز خدایی خدا کند که بیایی

* اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم/ اگر جایی شود پیرا تو را تنها نمی یابم
اگر جایی شود پیرا و یابم من تو را تنها/ ز شادی دست و پا گم می کنم، خود را نمی یابم

 امام علی (ع ) فرمود : در دروغگو بودن کافی است که

 

 شخص هر چه میشنود نقل نماید.